جدول جو
جدول جو

معنی حسین حبیشی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین حبیشی(حُ سَ نِ حُ بَ)
ابن علی بن محسن بن ابراهیم یمنی آبی شافعی فقیه مفتی. در 1204 هجری قمری 1790/ میلادی متولد و در 1256 هجری قمری 1840/ میلادی درشهراب درگذشت. او راست: ’بلوغ الاراده و نیل الحسنی’و جز آن. (معجم المؤلفین از نیل الوطر ج 1 ص 385)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ حَ بَ)
ابن محمد بن حسین بن عبدالله حبشی صوفی. در شهر سیون در 1258 هجری قمری 1842/ میلادی متولد و در مکه در 1330هجری قمری 1912/ میلادی درگذشت. کتابچه یی در زنجیرۀ روایات خویش دارد. (معجم المؤلفین از الاعلام الشرقیه)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حَ)
ابن حسن بن محمد بن حلیم بخاری یا جرجانی شافعی مکنی به ابوعبدالله. فقیه، محدث، متکلم، ادیب بود. در بخارا در 338 هجری قمری بزاده و در همانجا بقضاء منصوب و در ربیع اول 403 هجری قمری درگذشت. او راست: ’منهاج الدین’ در سه جلد و ’آیات الساعه’. (معجم المصنفین از ذهبی) (سیر النبلاء ج 11 ص 51) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 65) (طبقات الشافعیه ج 2 ص 69) (تذکره الحفاظ) (شذرات الذهب) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 308)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حُ سَ)
حاج محمد حسین حسینی، ابن محمدحسن بن معصوم قزوینی شیرازی عارف شاعر. درگذشتۀ 1249 هجری قمری او راست: ’خمسۀ حسینی’ که پنج مثنوی است به نام ’الهی نامه’ و ’اشترنامه’ و ’مهر و ماه’ و ’وامق و عذرا’ و ’وصف الحال’ که در شیراز با شرح او بر دیباجه های مثنوی مولوی در 1324 هجری قمری چاپ شده است. (ذریعه ج 7 ص 257)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ حَ)
ابن رستم رومی. از قضاه مدینه بود و در بازگشت به مصر در 1023 هجری قمری درگذشت. او راست: ’التجوید الصحیح’ و جز آن. (معجم المؤلفین از کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 321)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
حسین بن مبارک. از محدثانست. مبارک پدر حسین، فرزند محمد بن مسلم زبیدی محدث است و بسیاری از فرزندان و احفاد او نیز اهل حدیث اند. حسین بن مبارک با برادرش حسن از ابوالوقت حدیث شنیدند. (از تاج العروس). و زرکلی آرد: حسین بن مبارک بن محمد بن یحیی متولد در 540 هجری قمری و متوفی بسال 631 مکنی به ابوعبدالله و مقلب به سراج الدین و ابن الزبیدی، اصلاً از زبید است و زادگاه و محل وفاتش بغداد میباشد. او در بغداد و دمشق و حلب و جز آنها حدیث گفت و به فقه و لغت و قراآت عالم بود. منظومه هایی در لغت و قرائتها دارد و مؤلفاتی نیز پرداخته و از آنجمله است: البلغهدر فقه. ابن عماد او را حنبلی معرفی کرده و صاحب ’الجواهر المضیئه’ او را ازجملۀ حنفیان شمرده است. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 2 ص 276). رجوع به شذرات الذهب ج 5 ص 144 و الجواهر المضیئه ج 1 ص 216 شود. در کتاب اخیر بجای زبیدی ترمذی آمده و این مسلماً خطاء است بدلیل اینکه مؤلف آن کتاب برادرش حسن بن مبارک را با همین لقب (زبیدی) یاد کرده است. (الجواهر ص 200). در حاشیۀ کتاب ’لحظ الالحاظ’ ص 359 آمده: کتاب ’التجرید الصریح لأحادیث الجامع الصحیح’ که در نسخۀ چاپی به حسین بن مبارک منسوب داشته شده از او نیست بلکه تألیف احمد بن احمد زبیدی است. (از اعلام زرکلی حاشیۀ صفحۀ مذکور). رجوع به زبیدی (.... احمد بن احمد) شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ زُ بَ)
ابن مبارک بن محمد بن یحیی بن مسلم بن موسی بن عمران رمی زبیدی الاصل بغدادی حنبلی مقلب به سراج الدین فقیه ادیب. در بغداد و حلب و دمشق درس گفت. وی در 546 هجری قمری / 1151 میلادی متولد و در بغداد 631 هجری قمری / 1233 میلادی درگذشت. چند منظومه در قرائت و ’البلغه’ در فقه تألیف اوست. (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 5 ص 144)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ عُ بَ)
ابن حمادبن میمون مکنی به ابوعبدالله. او راست: کتاب الحدیث. (ذریعه ج 6 ص 323)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ بِ)
دهی است از دهستان هنام و بسطام بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد. واقع در 12هزارگزی خاور الشتر و 12هزارگزی خاور راه خرم آباد به الشتر، ناحیه ای است واقع در جلگه. سردسیر مالاریائی. دارای 180 تن سکنه میباشد. فارسی، لکی زبانند. از سرآب هنام مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات، پشم، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند، راه مالرو است. ساکنین از طایفۀ حسنوند بوده برای تعلیف احشام، زمستان قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا